قو نقره ای
 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قو نقره ای و آدرس silver.swan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خدای من « بهشتی» دارد، نزدیک ، زیبااا، بزرگ

و به گمانم « دوزخی» دارد، کوچک ، بعید

و در پی دلیلی ست که ببخشد ما را

 

گاهی به بهانه یک دعا...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 27 آبان 1398برچسب:, ] [ 21:49 ] [ swan ]

خودکارم را از ابر پر میکنم و برایت..............وبرایت از باران مینویسم



یک عمرخیره ماندم و چشمت مرا ندید
ای کاش از حواس من این عشق می پرید



باران کـه می بـارد...... دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود..... راه می افـتم ... بـدون ِ چـتـر ... من بـغض می کنـم ....آسمـان گـریـه ..




این روزها سهم من از داشتنِ " تو " فقط خوابی ست که برای آمدنت.....می بینم



تو بیگانه آمدی
اما
آشنا در خاطرم خواهی
ماند.....



دستهایت را زیر تنهاییم ستون کن که من از آوارگی بی تو بدون میترسم .


در حوالی عشق
این روزهــــا...

عجیب هستــــی!

در بـند بـندِ دلم...

به فاصلــــــه بگـــو...

بــه خــــودش ننـــــازه...

مـــن « تو » را در...

عمــــق دلـــــ ♥ـــــــم...

پنهـــــان کـــــردم...♥


بی هوا وارد هوایم شدی! به دنبال دلیل نمی گردم... روزى اگر نبودم، تنها آرزوی ساده ام این است: زیر لب بگویی:
"یـــــادش بخیـــــر




بــاز باران گرفتــه
و من خیـال می کنم
«تـُ » بـــاز پشتــ در منتظرم ایستاده ای
بــا ـهـمان لبخند عاشق کُشتـ
باران گــرفته
و من بغض کرده ام از این ـهـمه حجم نبودنتــ
و بی خبر رفتنتــ کـ آوار شد روی سرم
امـــا نیستی
تــا شبــ هایی کـ کابوس می بینم
در آغوشم بگیری
و دعــوا کنی خوابـ هـای بد کـ مـــرا ترسانده اند
.
.
.
دوبـــاره بـاران گرفته
می شنــوی ؟...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, ] [ 13:13 ] [ swan ]

بشکن سکوت را و به غوغا بخوان مرا

بیزارم از گذشته،به فردا بخوان مرا

من بیت بیت یک غزلم،ساده ام مگیر

با آن صدای زنده ی گیرا بخوان مرا

تنهایی ام پر است ز کابوس و اضطراب

یک شب به میهمانی رویا بخوان مرا

تا مثل رود،راه گشایم به سوی تو

با لحن بی کرانه ی دریا بخوان مرا

بگذار از گذشته نگوییم و بگذریم

تنها تو را بخوانم و تنها بخوان مرا


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, ] [ 12:35 ] [ swan ]

معنا

حال من خوب است

ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور، که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند ...

با این همه اگر عمری باقی بود ، طوری از کنار زندگی می گذرم،

که نه دل کسی در سینه بلرزد، و نه این دل نا ماندگار بی درمانم ...

تا یادم نرفته است بنویسم :

دیشب در حوالی خواب هایم، سال پر بارانی بود...

خواب باران و برفی نیامده را دیدم،

دعا کردم که بیایی، با من کنار پنجره بمانی، برف ببارد،

اما دریغ که رفتن، راز غریب این زندگیست،

رفتی پیش از آن که برف دی ماه ببارد ...

می دانم، دل من همیشه پر از هوای تازه باز نیامدن است!

انگار که تعبیر همه رفتن ها، هرگز باز نیامدن است...

بی پرده بگویمت :

چیزی نمانده است، من بزرگتر خواهم شد !

می خواهم تنها بمانم ، در را پشت سرت ببند

بی قرارم، می خواهم بروم، می خواهم بمانم ؟!

هذیان می گویم ! نمی دانم...

نه عزیزم،

نامه ام باید کوتاه باشد، ساده باشد، بی کنایه و ابهام،

پس از نو می نویسم :

سلام ! حال من خوب است،

اما تو باور نکن ...

 

چی بگم

 

دوباره شب است و سکوت و تنهایی

...دوباره یادتو

دوباره پر کشیدن از حضور نام تو

دوباره یاد تو و دلتنگی های بی بهانه ی من

دوباره شور عشق و دوباره شیدایی .

دوباره با یاد تو بودن ،

دوباره تنهایی .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:10 ] [ swan ]

معنا

برای تو نامه ای می نویسم ...

دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد.دلتنگی که فاصله را نمی فهمد !

نزدیک باشی و اما دور ...دور ...دور ! تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است .

تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند ...

پر از کوچه هایی که همه ی آن ها برای رهگذران عاشق به بن بست می رسند !
حالا نشسته ام برایت نامه ای بنویسم .می دانی ،نامه ها می مانند حتی وقتی برای همیشه پنهان باشند

و کسی که باید ، آن ها را نخواند ، قرار نیست این را هم بخوانی ...قرار نیست بیقراری ام را بفهمی !

قرار نیست بدانی که چند جای این نامه با اشک خیس شد و چند واژه را پنهان کرد ...

قرار نیست بفهمی که دوست داشتن چقدر سخت و عشق چه درد بزرگی است ...

قرار نیست که بفهمی چقدر دوستت دارم و چه اندازه این دوست داشتن داغم کرد..

اما برایت این نامه را می نویسم برای روزی که تو هم دلتنگ باشی ! دلتنگ کسی که دوستش داری...

برای روزی که هزار بار پشت پنجره رفته باشی و هزار قاصدک را بوسیده باشی !

برای روزی که به هوای هر صدای پایی تا دم در دویده باشی و با بغضی سنگین در انتظارش نشسته باشی !

برای شب هایی که در تمام فال های حافظ هم خبری از آمدنش نباشد و هزاربار پیراهنش را بوییده باشی !
تو فکر می کنی آن روز چند سال دیگر است ؟آن روز چقدر از هم دور شده باشیم ؟

پای کدام بن بست کنار کدام درخت پایین کدام پنجره برای آخرین دیدار گریسته باشیم ؟
هنوز زود است ، برای تو که از حال دلم غافلی زود است . نباید بفهمی که این روزها چقدر دلتنگم .

نباید بفهمی که قدم هایم هر روز آرام و آرامتر شده اند ! و هر روز سایه ام ،کمرش خم و خم تر می شود

این روزها برای گریستن دیگر باران را بهانه نمی کنم ...برای بیقراری ام سراغ پنجره ها نمی روم ...

وقتی قاصدکی روی شانه ام می نشیند دیگر از تو خبری نمی گیرم شاید نشانی ام را گم کرده ای...

کوچه ها را که نگو ، بی خبرتر از آن می گذرم که پنجره ای برایم گشوده شود ..

تکان دستی ، و سلامی ... خیال کن غریبه ای که او را هیچ کس نمی شناسد !

هنوز هم ایستگاه ها را دوست دارم ، نیمکت هایی که بوی تنهایی می دهند .

هنوز هم انتظار را دوست دارم .هنوز هم زل می زنم به هر قطاری که می گذرد ...

به دست هایی که توی هوا تکان می خورند و به بوسه هایی که میان دود گم می شوند !

خوش به حال قطارها همیشه می رسند .اما من هیچ وقت نرسیدم ! هیچ وقت ، تمام زندگی ام فاصله بود .
این نامه باشد برای روزی که یکی از این قطارها مرا هم با خودش برده باشد ...

روزی که خیلی از اینجا دور شده باشم . چمدانی پر از نامه جا می ماند برای تو،

از مسافری که عمری به یادت بود ...

 

چی بگم

 

حرفی نیست که گفته بشه ..

جز اینکه وقتی یاد خاطره ای بیفتی و دیگه نشه اون خاطره تکرار شه .

اون وقته که معنی افسوس رو می فهمی .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:6 ] [ swan ]

یک لیوان آب

چند قرص

همه را چشم بسته سر می کشم و می خوابم

هنوز هم چشمانم بسته است توی دلم می شمرم  یک .. دو .. سه ... چهار ....

آخ ، لبم را آرام گاز می گیرم

بوی تنهایی تمام فضای ذهنم را پر می کند. همه جا تاریک است،

صدایی مدام در درونم می گوید : چشمهایت را ببند و باز نکن به هیچ چیز فکر نکن، آرام باش.

حس می کنم دستی آرام آرام روی موهایم می لغزد ، پر می شوم از یک حس غریب .

پلک هایم می جنبد...  باز نکن ، خوبه .. خوبه ...

با خودم می گویم این بار خواب نیست ، آه .. پس هستی ...

می خواهم حرف بزنم آرام لبانم را می گشایم ..

دلم می خواهد راه برویم در دل ِ یک طبیعت بکر جایی پر از برف ...

شاید من بدوم و رد پاهایم از تو دور شوند تو دستهایت را باز کنی و من باز هم بدوم

و آغوش گرمت پناهم دهد ...

سکوت ...سکوت ...سکوت ...

دلم نمی خواهد چشمانم را باز کنم تلاش می کنم بخوابم

نوازش گرم دست خیالی ِ تو ولالایی سکوت شب برای آسوده خوابیدن کافیست ...

شب بخیر معنای من

 

چی بگم

 

مرا چه می شود .

که می دانم خسته ای ، می دانی خسته ام ...

اما هستم .. حتی گاهی محکمتر از قبل ترها ..

باور کن می دانم ..

ولی افسوس ...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:2 ] [ swan ]

تنهایی

              سکوت  

                  من ودل

معشوقه ای پیدا کرده ام به نام روزگار...!!!

این روزها سخت در آغوش خویش مرا به بازی گرفته است...!!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:59 ] [ swan ]

چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی...

یکی که بهش اعتماد داری... بهت اعتماد داره...

از دلتنگی هاش برات میگه ...از دلتنگی هات براش میگی...

آروم میشه...آروم میشی..

حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه...

این حس مثل قطره های باران پاکه...!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:57 ] [ swan ]

پیشانی ام سینه ات را میخواهــــــــــــــد




و چشمانم"""


خیس کردن پیراهنت را..!


عجب دل پر توقعی دارم من!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:55 ] [ swan ]

يه وقتايي که دلت گرفته ؛

بغض داري ،

آروم نيستي !

دلت براش تنگ شده ....

حوصله ي هيچكسو  نداري !

به ياد لحظه اي بيفت که :

اون همه ي بي قـراري هاي تو رو ديد؛

اما ....

چشمـاشو بست و رفت ... !!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:52 ] [ swan ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی …! . عجیب است دریا… تا آدم را غرق خود می کند آن را پس می زند! دل نزد توست گر چه دوری ز برم جویای توام اگر نپرسی خبرم خالی نشود خیالت از چشم ترم در قلب منی اگر چه جایی دگرم . هزار کلمه برجای خالی ات ریختم اما پر نشد به گمانم از جنس بی نهایتی . باز دلم یاد شما می کند یاد همان لطف و صفا می کند این دل بی کینه همیشه تو را بر سر سجاده دعا می کند
امکانات وب

Alternative content