قو نقره ای
 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قو نقره ای و آدرس silver.swan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





عطرمریم می دهد گل واژه ی احساس ها

کوچه باغ سینه ام  پیچیده  بوی  یاس ها

 

تا تو می آیی هوایم آفتابی  می شود

می دمد خورشید برلعل لب گیلاس ها

 

راه سبز عشق را درسینه ام گسترده ام

خاررا بر چیده ام  تا برکنم  آماس ها

 

تا تو می آیی نگاه آسمان مشتاق تر

می نشیند با دل عاشق تری برخاص ها

 

تا تو می آیی دل دریای من آرام تر

درکنارساحلش دل کنده از وسواس ها

 

بازهم من می برم این بازی اقبال را

تا نشسته رنگ خوشبختی به روی تا س ها


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, ] [ 11:41 ] [ swan ]

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

  همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

  شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

  شدم آن عاشق دیوانه که بودم

 

  در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

  باغ صد خاطره خندید

  عطر صد خاطره پیچید



  یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

  پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

  ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

  تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

  من همه محو تماشای نگاهت


  آسمان صاف و شب آرام

  بخت خندان و زمان رام

  خوشه ماه فرو ریخته در آب

  شاخه ها دست برآورده به مهتاب

  شب و صحرا و گل و سنگ

  همه دل داده به آواز شباهنگ


  یادم آید : تو به من گفتی :

  از این عشق حذر کن!

  لحظه ای چند بر این آب نظر کن

  آب ، آئینه عشق گذران است

  تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

  باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!

  تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!


  با تو گفتم :‌

  "حذر از عشق؟

  ندانم!

  سفر از پیش تو؟‌

  هرگز نتوانم!

  روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

  چون کبوتر لب بام تو نشستم،

  تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"

  باز گفتم که: " تو صیادی و من آهوی دشتم

  تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

  حذر از عشق ندانم

  سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!


  اشکی ازشاخه فرو ریخت

  مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!

  اشک در چشم تو لرزید

  ماه بر عشق تو خندید،

  یادم آید که از تو جوابی نشنیدم

  پای در دامن اندوه کشیدم

  نگسستم ، نرمیدم


  رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم

  نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

  نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!

  بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, ] [ 11:40 ] [ swan ]

بی تو طوفان زده ی دشت جنونم
 ید افتاده به خونم
تو چه سان می گذری غافل از اندوه درونم

بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
چون در خانه ببستم
دگر از پای نشستم
گوئیا زلزله آمد
گوئیا خانه فرو ریخت سر من
بی تو من در همه ی شهر غریبم
بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی
تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بر من
که زکویت نگریزم
گر بمیرم ز غم دل
با تو هرگز نستیزم
من و یک لحظه جدایی
نتوانم نتوانم
بی تو من زنده نمانم


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, ] [ 11:38 ] [ swan ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی …! . عجیب است دریا… تا آدم را غرق خود می کند آن را پس می زند! دل نزد توست گر چه دوری ز برم جویای توام اگر نپرسی خبرم خالی نشود خیالت از چشم ترم در قلب منی اگر چه جایی دگرم . هزار کلمه برجای خالی ات ریختم اما پر نشد به گمانم از جنس بی نهایتی . باز دلم یاد شما می کند یاد همان لطف و صفا می کند این دل بی کینه همیشه تو را بر سر سجاده دعا می کند
امکانات وب

Alternative content